اين بنا درميدان صاحب الامر واقع و اصل بناي آن مربوط به دوره فرمانروايي امراي آق قويونلو است . بناي کنوني مسجد فاقد جنبه هاي ارزشمند تاريخي و هنري است؛ اما به روايت منابع تاريخي و مدارک و شواهد اندک برجاي مانده، به روزگار آباداني ، يکي اززيبا ترين و با شکوهترين مساجد تبريز بوده است . حاجي خليفه کاتب چلبي، مؤلف کتاب هاي “کشف الظنون” و “جهان نما”، درکتاب اخير راجع به اين مسجد مي نويسد: “جامع سلطان حسن، ازبناهاي اوزون حسن، پادشاه آق قويونلو و به طرز جوامع سلاطين با سنگ تراش و سرب ساخته شده، بناي متين و با شکوهي است . درکنار صفه محراب، يک قطعه مرمر بلغمي بزرگي به طول و عرض چند ذراع به ديوار نصب شده و جامع را رونق بخشيده است.
پیشنهاد میکنیم این مطلب را نیز مشاهده کنید : گنبد مینا
سنگ مرمر مزبور، ازنوادر دهر به شمار مي رود و درجامع ديگر، نظير آن ديده نشده است . اسماء چهار يار که درسر درب آن حک شده بود، از طرف قزلباش ها پاک و فقط به نام علي (ع) ابقاء گرد يده است.” بايد دانست که گرچه بناي مسجد و منضمات آن- عمارت نصريه- به اوزون حسن بايندري نسبت داده مي شود، ولي با توجه به نوشته حافظ حسين کربلايي درکتاب “روضات الجنان و جنات الجنان “، بناي آنها بعد از درگذشت اوزون حسن صورت گرفته است . اوليا چلبي که در سال 1050 ه-.ق ازاين مسجد ديدن کرده، مي نويسد : “اين مسجد را سلطان حسن آق قويونلو بنا کرده است … بناي اين مسجد، يکي ازشاهکارهاي هنر معماري است . گنبدهاي آن همه کاشيکاري شده واز چهارسو داراي منافذي هستند که با سنگ هاي مرمرين مزين و مشعشع گرد يده اند. روي هرچهارديوار اين مسجد بزرگ را اسليمي ها ، ترنج ها ، گل ها و بوته هاي گوناگون و کتيبه هاي متعدد حجاري و گچبري شده زينت بخشيده اند … بالاي درها و پنجره ها نيز سنگ نبشته هايي با خط ثلث جلي وجود دارد که بي شباهت به خط زيباي ياقوت مستعصمي نيست . درطرفين محراب اين مسجد، دوپارچه ستون سنگي زرد رنگ قرار داده اند که بهاي آنها بدون مبالغه با خراج ايران و توران برابري مي کند . گويا اينها کهرباهستند و نظيرشان درهيچ جاي دنيا پيدا نمي شود .” نادرميرزا، درخصوص وضعيت مسجد در دوره قاجاريه مي نويسد: “اکنون مسجدي است آنجا با چوب مسقف و مدرسه اي کوچک و ويران . و به اندازه يک کف دست اينجا آجر کاشي بنا شده، به درگاه رخامي بالاي مدخل منصوب است که فصلي در آن منقور است . ” همچنان که نادرميرزا نوشته، امروزه، از آن همه سنگ تراش و رخام و کاشي، فقط يک قطعه مرمر درمحراب مسجد، يک قطعه سنگ نوشته مرمرين بر ديوار نزديک در مشرف به ميدان صاحب الامر، يک قطعه سنگ نبشته بر ديوار شمالي مسجد کوچک زمستاني و يک قطعه ديگر در پاي ديوار کفشکن، يک قطعه سنگ قبر مرمرين در پاي ديوار شرقي خواجه نشين مسجد زمستاني مزبور، يک قطعه سنگ نبشته نصب شده بر سردرمدرسه ، يک حلقه حوض يکپارچه سنگي، شش ستون سنگي و مقداري سنگ قبر و سنگ نبشته انباشته درمسجد زيرزميني باقي مانده است . سنگ نبشته مرمرين محراب مسجد به صورت طاقنماي ظريفي حجاري شده و خوشرنگ است . قطعات سنگ نبشته هاي برجاي مانده نشان مي دهد که کتيبه هاي سراسري حجاري شده به خط و شيوه عالي، بخش هاي مختلف مسجد را تزيين مي کرده است. برسنگ قبر مرمريني که در پاي ديوار شرقي خواجه نشين شمالي مسجد زمستاني کار کرده اند، عبارت “هذا روضة المرحوم شهرة به ابوشرف بن … بيگ ” خوانده مي شود که با توجه به مشخصات سنگ، احتمالا مربوط به قبر يکي از امراي آق قويونلو- مدفون درعمارت نصريه- است . سنگ نبشته قهوه اي رنگ ديگري درسردر صحن مدرسه حسن پادشاه نصب گرديده که متعلق به زمان شاه تهماسب صفوي و متضمن بيم دادن سپاهيان و مردم از ورود بدون اجازه به خانه هاي ديگران است . مسجد زمستاني مسجد حسن پادشاه که تا دوره اخير مورد استفاده بوده، داراي شش ستون سنگي و طاق ضربي آجري است . مدرسه حسن پادشاه نيز به صورت نيمه معمور تا چندي پيش اقامتگاه طلاب علوم ديني بوده است.