[vc_row][vc_column][vc_column_text css=”.vc_custom_1506534501930{margin-bottom: 15px !important;}”]
آنتالیا یکی از شهرهای زیبای ترکیه است که در منطقه مدیترانه و غرب این کشور قرار دارد. تابستانهای آنتالیا طولانی مدت و گرم است بطوریکه حتی بارش باران در فصل زمستان هم بسیار کم میباشد و در فصل پاییز بیشتر شاهد بارانهای سیل آسا خواهید بود. این شهر در سال بطور میانگین دارای ۴۰ تا ۵۰ روز بارانی و ۳۰۰ روز آفتابی است و متوسط دمای سالانه آن حدودا ۱۸.۷ درجه سانتیگراد میباشد. برای آشنایی بیشتر با این شهر در ادامه به سفرنامه آنتالیا خواهیم پرداخت.
[/vc_column_text][vc_column_text el_class=”txt-box1″ css=”.vc_custom_1506534623646{margin-top: 15px !important;margin-bottom: 15px !important;padding-top: 15px !important;padding-right: 15px !important;padding-bottom: 15px !important;padding-left: 15px !important;}”]
شهر آنتالیا در کشور ترکیه یکی از مراکز تفریحی و گردشگری به حساب میآید و جاذبههای بسیار زیادی دارد. لنگرگاهها و بلوارهای زیبایی که درختهای نخل فراوان دارند نمای زیبایی به شهر دادهاند. منطقه کاله ایچی یکی از مناطق دیدنی است که در قسمت قدیمی این شهر قرار دارد. خانههای قدیمی که به وسیله دیوارهای قدیمی محصور شدهاند و خیابانهای پیچ در پیچ و کم عرض جزئی از بافت خاص این منطقه است که توجه شما را جلب خواهد کرد.
[/vc_column_text][vc_column_text]
کارپوز کالدیران، کنیاآتی و لارا پلاژهای بسیار زیبای شهر آنتالیا هستند و اگر قصد دارید تا در زمستان به آنتالیا سفر کنید منطقههای ساکلی کنت و بی داغلاری مخصوص ورزشهای زمستانی میباشند. البته در این سفرنامه آنتالیا قصد نداریم تا از جاذبههای زمستانی این شهر صحبتی کنیم چراکه این سفر در فصل تابستان صورت گرفته است. در ادامه با آسان بگرد همراه باشید.
[/vc_column_text][vc_column_text]
وقتی در سایتهای مختلف میگردی و تجربیات کاربران را درباره سفر کردن میخوانی دوست داری خودت هم سفر کردن را تجربه کنی. همین خواندن سفرنامه آنتالیا باعث شد تا تمایل من برای سفر کردن به این شهر ترکیهای بیشتر بشه. اگر شما تمام سفرنامه آنتالیا موجود در اینترنت را هم بخوانید باز هم در طول سفر با تجربیات جدیدی روبرو میشوید که همینها برای شما خاطره ساز خواهد شد.
چند وقتی بود که برای سفر خود بین دو کشور ترکیه و مالزی تردید داشتم و در این باره شروع کردم به تحقیق و بررسی و بالاخره به دلیل اینکه مسیر کشور ترکیه به ایران نزدیکتر بود و اینکه در خردادماه که من قصد سفر داشتم ترکیه آب و هوای بهتری داشت و یکسری مسائل دیگر، کشور ترکیه و شهر زیبای آنتالیا را به عنوان مقصد سفر خود انتخاب کردم و اینجا سرآغاز نوشتن سفرنامه آنتالیا من بود.
با تمام این تفاسیر سفر ما به یک سفر با عجله و لحظه آخری تبدیل شد و ما در روز دوشنبه تصمیم قطعی خود را برای رفتن به آنتالیا گرفتیم. در ابتدا تصمیم داشتیم توری را برای پنجشنبه شب پیدا کنیم اما در نهایت یک تور برای چهارشنبه شب ساعت ۲۳ پیدا کردیم که هم قیمت خوبی داشت و هم ساعت پرواز آن مناسب بود و زمان برگشت این تور نیز ساعت ۱:۳۰ بامداد در پنجشنبه شب آتی بود. طبق تحقیقاتی که در مورد هتل های آنتالیا کرده بودم و قیمت آنها را با توجه به بوکینگ و رنکینگ که در سایتهایشان قرار داشت بررسی کرده بودم، با توجه به سلیقه خودم نام چند هتل را انتخاب کردم.
از آژانس خواستم که از بین این هتلها در صورت امکان یکی را برای من رزرو کنند اما ظاهرا اتاق گرفتن از هتلی که با آژانسهای ایرانی طرف قرارداد نباشد برای آن آژانس سخت است و علاوه بر آن چون دیگر از حالت گارانتی بیرون میآید قیمتها بسیار بالا رفته و از حالت گارانتی و حالت معمولی هتلها بیشتر خواهد شد. به هر حال اولویت دیگر خود را در نظر گرفتم و از آژانس خواستم که هتلهایی را به من معرفی کند که حتما در ناحیه بلک آنتالیا واقع شده باشند.
سپس هتل هایی را که آژانس به من پیشنهاد میداد در سایت تریپ ادوایزر بررسی میکردم تا نظر کاربرهایی که قبلا در این هتل بودهاند را بدست آورم و پس از آن تصمیم نهایی خود را بگیرم. البته به دلیل اینکه در هفته آیندهای که من سفر میکردم چند روز تعطیلی وجود داشت و اکثر هتلها و پروازهای ترکیه تقریبا پر بودند و همین موضوع انتخاب را برای من محدود کرده بود، یکی از هتلهایی که اسمش را در لیست هتلهای آژانسها مسافرتی خیلی کم دیده بودم هتل لتونیا گلف ریزورت بود که همین موضوع نیز از نظر من یک پوئن مثبت بود، علاوه بر این یک پرواز ایرانی نیز داشتم. این هتل از بین ۸۱ هتلی که در منطقه بلک وجود داشتند در سایت تریپ ادوایزر رتبه ۲۴ام را گرفته بود.
[/vc_column_text][vc_gmaps link=”#E-8_JTNDaWZyYW1lJTIwc3JjJTNEJTIyaHR0cHMlM0ElMkYlMkZ3d3cuZ29vZ2xlLmNvbSUyRm1hcHMlMkZlbWJlZCUzRnBiJTNEJTIxMW0xNCUyMTFtOCUyMTFtMyUyMTFkMTI3NzIuMTk5NDI1Nzc5MTUlMjEyZDMxLjExMTY1MyUyMTNkMzYuODQxMjgyJTIxM20yJTIxMWkxMDI0JTIxMmk3NjglMjE0ZjEzLjElMjEzbTMlMjExbTIlMjExczB4MCUyNTNBMHg1YjViOTI2OTkxNjAzYTVjJTIxMnNHbG9yaWElMkJHb2xmJTJCUmVzb3J0JTIxNWUwJTIxM20yJTIxMXNlbiUyMTJzaXIlMjE0djE1MDY1MTEwMDI2ODUlMjIlMjB3aWR0aCUzRCUyMjkwMCUyMiUyMGhlaWdodCUzRCUyMjMwMCUyMiUyMGZyYW1lYm9yZGVyJTNEJTIyMCUyMiUyMHN0eWxlJTNEJTIyYm9yZGVyJTNBMCUyMiUyMGFsbG93ZnVsbHNjcmVlbiUzRSUzQyUyRmlmcmFtZSUzRQ==” size=”300″ css=”.vc_custom_1506511852920{margin-top: 15px !important;margin-bottom: 15px !important;}”][vc_gallery type=”nivo” interval=”3″ images=”11164,11165,11166,11167,11168,11169″ img_size=”full”][vc_column_text]
سفرنامه آنتالیا
سفرنامه آنتالیا را از اصفهان ادامه میدهیم که به سمت تهران حرکت کردم و پس از حدود ۵ ساعت رانندگی به فرودگاه امام خمینی رسیدم و روال معمولی سفرهای هوایی را انجام دادم. باجههای تحویل ارز مسافرتی در فرودگاه خیلی خلوت بود و با دادن حوالههایی که صبح همان روز از بانک ملت دریافت کرده بودم ارزهایمان را در عرض چند ثانیه به ما تحویل دادند. خوشبختانه در پرواز هیچگونه تاخیری نبود و به موقع به سمت ترکیه حرکت کردیم.
اما متاسفانه هواپیماهای ایرلاین زاگرس دارای صندلیهای بسیار نامناسبی بودند و فاصله صندلیها از یکدیگر به حدی کم است که پاهای مسافر به سختی بین دو صندلی جای میگیرد. سرانجام هواپیما در چند قدمی در سالن توقف کرد و به فرودگاه کوچک اسپارتا رسیدیم. بدون هیچگونه اتلاف وقت پاسپورتهای ما را چک کرده و چمدانهایمان را تحویل دادند. جلوی در آقای احمد تور لیدر ما از گروه ممنتو در انتظار ما بود.
تنها افراد این تور من و همسرم و سه آقای جوان بودیم. پیش از شروع سفر به ما گفته بودند که از اسپارتا تا آنتالیا چندین ساعت فاصله است و همین موضوع ما را خیلی ناراحت کرده بود. اما واقعا جای تعجب است که چرا مردم وقتی از چیزی اطلاع ندارند در مورد آن نظر میدهند زیرا ما تنها یک ساعت و چهل و پنج دقیقه در مسیر بودیم که یک جاده با شیب رو به پایین بود و پس از آن به آنتالیا رسیدیم.
فرودگاه اسپارتا ترکیه
[/vc_column_text][vc_gmaps link=”#E-8_JTNDaWZyYW1lJTIwc3JjJTNEJTIyaHR0cHMlM0ElMkYlMkZ3d3cuZ29vZ2xlLmNvbSUyRm1hcHMlMkZlbWJlZCUzRnBiJTNEJTIxMW0xNCUyMTFtOCUyMTFtMyUyMTFkMTI2MDAuMjQ5ODk3MTkzNzUzJTIxMmQzMC4zNjczNjk3JTIxM2QzNy44NTg4Mjg2JTIxM20yJTIxMWkxMDI0JTIxMmk3NjglMjE0ZjEzLjElMjEzbTMlMjExbTIlMjExczB4MCUyNTNBMHhjM2YwMGEzNWE0NDBjNDkzJTIxMnNJc3BhcnRhJTJCU3VsZXltYW4lMkJEZW1pcmVsJTJCQWlycG9ydCUyMTVlMCUyMTNtMiUyMTFzZW4lMjEyc2lyJTIxNHYxNTA2NTEyMjc3MjA5JTIyJTIwd2lkdGglM0QlMjI5MDAlMjIlMjBoZWlnaHQlM0QlMjIzMDAlMjIlMjBmcmFtZWJvcmRlciUzRCUyMjAlMjIlMjBzdHlsZSUzRCUyMmJvcmRlciUzQTAlMjIlMjBhbGxvd2Z1bGxzY3JlZW4lM0UlM0MlMkZpZnJhbWUlM0U=” size=”300″ css=”.vc_custom_1506512293243{margin-top: 15px !important;margin-bottom: 15px !important;}”][vc_single_image image=”11172″ img_size=”full”][vc_gmaps link=”#E-8_JTNDaWZyYW1lJTIwc3JjJTNEJTIyaHR0cHMlM0ElMkYlMkZ3d3cuZ29vZ2xlLmNvbSUyRm1hcHMlMkZlbWJlZCUzRnBiJTNEJTIxMW0yOCUyMTFtMTIlMjExbTMlMjExZDgxMTM3OC4wNTQ1Mjg3MjYlMjEyZDMwLjAwMTk1NzQ1NjIzMjUxOCUyMTNkMzcuNDAyOTQzMDgwMDY0OTQlMjEybTMlMjExZjAlMjEyZjAlMjEzZjAlMjEzbTIlMjExaTEwMjQlMjEyaTc2OCUyMTRmMTMuMSUyMTRtMTMlMjEzZTAlMjE0bTUlMjExczB4MTRjNWNlNmI3NDVjZmRjMyUyNTNBMHhjM2YwMGEzNWE0NDBjNDkzJTIxMnNJc3BhcnRhJTJCU3VsZXltYW4lMkJEZW1pcmVsJTJCQWlycG9ydCUyNTJDJTJCSyUyNUMzJTI1QkNrJTI1QzMlMjVCQ3J0JTJCTWFoYWxsZXNpJTI1MkMlMkJEJTI1QzMlMjVCNnJ0eW9sJTJCTm8lMjUzQTM5JTI1MkMlMkIzMjA5MCUyQktlJTI1QzMlMjVBN2lib3JsdSUyNTJGSXNwYXJ0YSUyNTJDJTJCVHVya2V5JTIxM20yJTIxMWQzNy44NTg4Mjg1OTk5OTk5OTUlMjEyZDMwLjM2NzM2OTY5OTk5OTk5OCUyMTRtNSUyMTFzMHgxNGMzOWFhZWRkYWRhZGMxJTI1M0EweDk1YzY5ZjczZjllMzJlMzMlMjEyc0FudGFseWElMjUyQyUyQlR1cmtleSUyMTNtMiUyMTFkMzYuODk2ODkwOCUyMTJkMzAuNzEzMzIzMyUyMTVlMCUyMTNtMiUyMTFzZW4lMjEycyUyMTR2MTUwNjUxMjU0MDg0NSUyMiUyMHdpZHRoJTNEJTIyOTAwJTIyJTIwaGVpZ2h0JTNEJTIyMzAwJTIyJTIwZnJhbWVib3JkZXIlM0QlMjIwJTIyJTIwc3R5bGUlM0QlMjJib3JkZXIlM0EwJTIyJTIwYWxsb3dmdWxsc2NyZWVuJTNFJTNDJTJGaWZyYW1lJTNF” size=”300″ css=”.vc_custom_1506512563463{margin-top: 15px !important;margin-bottom: 15px !important;}”][vc_column_text]
قرار بر این بود که با ماشین شخصی آقای محمدرضا که تور لیدر ما بودند از آنتالیا به بلک و به سمت هتل محل اقامتمان برویم زیرا تنها افرادی که در هتل منطقه بلک آنتالیا اقامت داشتند ما دو نفر بودیم. ماشین در شهر آنتالیا توقف کرد و ما دو نفر پیاده شدیم و آقای محمدرضا ما را سوار ماشین خود کرد. توضیحاتی را که آقای احمد به ما داده بود دوباره توسط آقای محمدرضا شنیدیم و سوالاتی که داشتیم را از ایشان پرسیدیم و بر خلاف شنیدههای ما به خرید تورهای مختلف خود اصرار نکردند و در نهایت احترام تمام توضیحات لازم را به ما دادند.
حدودا نیم ساعت طول کشید تا به هتل محل اقامتمان یعنی Resort Gloria Golf برسیم. زمانی که ما رسیدیم ساعت ۴:۳۰ صبح بود و در ساعت ۱۴ میتوانستیم اتاق خود را تحویل بگیریم. اما زمانی که با رسپشن هتل صحبت کردیم گفت که ساعت ۵ میتوانیم اتاقمان را تحویل بگیریم و این موضوع خیلی خوشحالمان کرد. از اصفهان به همراه خود چند بسته گز آورده بودم که به عنوان سوغاتی هم به تور لیدر و هم به رسپشن هتل دادم.
به نظر من هدیههایی این چنینی و یا سوغاتی در ابتدای سفر خیلی به دردتان میخورد چون هنوز پولهایتان را تبدیل نکردهاید و اسکناسهایی را هم که به همراه دارید به عنوان انعام درشت هستند، ما در این سفر به مسئول روابط عمومی هتل و افرادی که برای نظافت اتاق میآمدند نیز به عنوان انعام گز هدیه دادیم. بر اساس نقشهای که در ابتدا به ما دادند در این نیم ساعت گشت و گذاری کوتاه در محوطه هتل کردیم و از آرامش و سکوت شبانه آن لذت بردیم. در برخی قسمتهای هتل افرادی مشغول به کار بودند و به چیدن میزهای رستوران ها و نظافت هتل میپرداختند.
درختهای انبوه هتل باعث شده بود فضا از عطر گل هاپر طراوت شود و صدای زیبای پرندگان در اوایل صبح زیبایی و آرامش آن مکان را دو چندان کرده بود. هتل دارای ساحلی با ماسههای صاف و همچنین استخرهایی با نورپردازی بسیار زیبا بود که همه این عوامل نشان دهنده انتخاب درست هتل و تعطیلاتی خوش برای ما بود. پس از اندکی گشت و گذار در محوطه هتل به سمت لابی درب ورودی بازگشتیم، به محض ورود کارتهای اتاق و همچنین کارتهای حولهها را به ما تحویل دادند و توسط یکی از افراد هتل به سمت اتاق راهنمایی شدیم و پس از آن تعطیلات ما آغاز شد و سفرنامه آنتالیا ما نیز به نقطه اوج خود رسید.
[/vc_column_text][vc_gallery type=”nivo” interval=”3″ images=”11175,11176,11177,11178,11174″ img_size=”full” css=”.vc_custom_1506523170266{margin-top: 15px !important;margin-bottom: 15px !important;}”][vc_column_text]
در این سفرنامه آنتالیا اطلاعات را دسته بندی نمیکنم و تمامی اطلاعات لازم را که فکر میکنم به دردتان میخورد را ذکر خواهم کرد تا شما نیز مانند یک سفر آن را تجربه کنید و حالتی گزارشی نداشته باشد. این مقاله را که میتوان از آن به عنوان خاطرات سفر به آنتالیا نیز نام برد در مورد هتلی که در آن اقامت داشتیم و فعالیت هایی که در این هتل داشتیم صحبت خواهم کرد و جزئیات تمام تفریحات هتل را ذکر میکنم.
سفرنامه آنتالیا را از آنجایی پی میگریم که اتاق به ما تحویل داده شد. اتاقی که در آن اقامت داشتیم به اندازه کافی بزرگ و بسیار مدرن بود. علاوه بر یک تخت دو نفره که در اتاق بود، یک تخت یک نفره اضافه نیز قرار داشت. تشک و بالشهایی بسیار راحت به همراه ملافههایی بسیار تمیز در اختیار ما قرار دادند. در کنار تخت یک کاتالوگ قرار داشت که روشهای تغییر بالش و تشک درون آن توضیح داده شده بود که اگر با تشک و بالش احساس راحتی نکردیم بتوانیم به راحتی میزان سفتی و نرمی تشک و همچنین سایز ارتفاعی بالش را تغییر دهیم و همین موضوع از نظر من یکی از مزیتهای این هتل بود.
یک کاتالوگ چند صفحهای که در آن نقشه هتل کشیده شده بود همچنین تمامی امکاناتی که هتل دارد و ساعات استفاده از آنها را در آن توضیح داده بودند. تمامی امکاناتی که هتل داشت طبق چیزی که در دفترچه نوشته شده بود رایگان بود. امکانات این هتل شامل انواع خوراکیها و نوشیدنیها در تمامی ساعات شبانه روز به عنوان (صبحانه، صبحانه دیرهنگام، ناهار، عصرانه، اسنک بار، شام، شام دیرهنگام، شام ۱۲ شب تا ۷ صبح در اتاق)، استفاده از اینترنت در اتاقها و لابی هتل، کافی شاپهای ویتامینه و آب پرتقال تازه و بستنی روزانه (که ساعت استفاده از کافی شاپ ها نامحدود بود)، سیف باکس، مینی بار و غیره بود.
اما امکان استفاده در این هتل یک بار استفاده رایگان از رستوران ویژه وجود نداشت. در مطالعه سایر سفرنامه آنتالیا که دیگران نوشته بودند، برخی هتلها بعضی از این امکانات را به طور رایگان در اختیار مشتری قرار نمیدهند اما خوشبختانه در این هتل این چنین نبود. در این هتل استفاده از رستوران ویژه (الاکارته)، خدمات ماساژ، پرستار خصوصی کودک، آرایشگاه، خشکشویی، استفاده از درمانگاه هتل و دارو، آموزش بیلیارد، استفاده از برخی نوشیدنیهای خیلی خاص، استفاده از وسایل موتوری تفریحات آبی و همچنین درخواست استفاده از نور پروژکتور زمین تنیس در ساعات خاصی از شب رایگان نبود و برای استفاده از آنها باید پول پرداخت میکردیم.
یک کتری برقی، چند نوع چای و نسکافه و چند نوشیدنی در مینی بار وجود داشت. علاوه بر این سیف باکس نیز وجود داشت که صبح کارمند رسپشن نحوه رمز دادن به آن را به ما آموزش داده بود. در هر اتاق تلویزیونی با چندین کانال ترک و اروپایی وجود داشت. سرویس بهداشتی اتاقها بسیار تمیز بود و تمامی امکانات حمام مانند شامپو، شامپو بدن، نرم کننده مو، صابون، لوسیون پوست، کلاه یکبار مصرف و سشوار در حمام وجود داشت و اگر بخواهیم خیلی سختگیر باشیم تنها ایراد آن نبود وان در حمام بود.
کمدهای اتاق نیز بسیار بزرگ و جادار بودند. هر روز صبح خدمه هتل برای نظافت اتاق میآمدند و علاوه بر نظافت موادی را که استفاده شده بود دوباره شارژ میکردند و علاوه بر آن در برخی روزها طرح روتختیها را نیز تغییر میدادند. در اتاق یک تراس کوچک و بسیار زیبا وجود داشت و بالای تختها نیز یک تابلو عکس بزرگ قرار داده شده بود که بعدا فهمیدیم تصویری از شعبه دیگر هتل است که در شهر فتحیه قرار دارد. ذکر این نکات گرچه کمی ریز بود اما به نظرم در سفرنامه آنتالیا میتوانست جای داشته باشد.
پس از این اندکی استراحت کردیم به رستوران اصلی رفتیم تا صبحانه را صرف کنیم. محیط رستوران بسیار زیبا و دلپذیر بود و رومیزیهای تمیزی داشت که رنگ آنها هر روز تغییر میکرد. همانطور که از هتلهای ۵ ستاره UALL آنتالیا انتظار میرفت صبحانهای بسیار متنوع و مفصل برای ما سرو شد. انواع نوشیدنیهای گرم و سرد مطابق با سلیقه هر شخص و انواع خوراکیهای خوشمزه برای صبحانه وجود داشت.
یکی از موراد جالبی که در رستوران به آن برخوردیم این بود که برای تهیه آب پرتقال تازه، یک آب پرتقال گیری دستی بزرگ وجود داشت که هر فرد به وسیله آن آب پرتقال خود را تهیه میکرد. در روز اول سفر بودیم و اطراف ما را گردشگران اروپایی و روسها با قدهای بلند و موهای بلوند فراگرفته بودند. خیلی تلاش کردیم تا در اطراف خود گردشگری ایرانی پیدا کنیم اما متوجه شدیم که تنها ایرانی که در هتل اقامت داشت ما بودیم.
گاهی افرادی شبیه به ایرانیها با موهای مشکی نیز میدیدیم ولی متوجه شدیم که این افراد ترکهایی هستند که در اروپا زندگی میکنند و برای گذراندن تعطیلات خود به ترکیه سفر کردهاند. باور این موضوع که روسها و اروپاییها اکثرا بیشتر از دو یا سه فرزند کوچک داشتند برایمان کمی سخت بود و موضوع جالب این است که رشد جمعیت خود را منفی اعلام میکنند. اما تعجب ما زمانی بیشتر شد که در طی یک هفتهای که در این هتل اقامت داشتیم هیچگونه صدای گریه، جیغ، شیطنت یا بیتربیتی از این کودکان ندیدیم و نشنیدیم که این یکی از نکات بارز سفرنامه آنتالیا بود.
واقعا کودکانی مودب و با آرامش بودند شاید به همین دلیل بود که داشتن تعداد زیادی کودک برایشان سخت و مشکل ساز نیست. متاسفانه در کشور ما تربیت و نگهداری از یک کودک نیز بسیار سخت است و در صورت داشتن فرزند تا چند سال خود را از هرگونه سفر محروم خواهیم کرد تا خود یا بچه اذیت نشویم. با دیدن این خانوادهها تصمیم گرفتم در آینده زندگی را مانند آنها آسان بگیرم و بچه را با برنامههایمان همراه کنم نه اینکه با توجه به وجود بچه برای زندگی برنامه ریزی کنم.
اینبار در روز و روشنایی در محیط هتل گشتی زدیم. هتل دارای یک ساختمان اصلی ۶ طبقه است که در آن اتاقهایی استاندارد ساخته شده و لابی اصلی هتل که آنچنان امروزی و مدرن و همینطور بزرگ نبود و به نظرم من اندکی هم دلگیر نیز بود. در همه جای هتل گلهای کاغذی صورتی زیادی دیده میشد، محوطهای بزرگ و بسیار سرسبز که باغها و جویهای زیبایی در آن جاری است و درختانی بلند با گلهای زیبا دارد.
در ادامه سفرنامه آنتالیا به ورزشهای آبی این هتل میرسیم. استخر اصلی هتل دو تکه و بسیار بزرگ است که دورن آن دو یا سه سرسره قرار گرفته است و در کنار آن تختهای آفتاب قرار گرفتهاند که در قسمت دیگر آن یک استخر مسابقه نیز وجود دارد. در محوطه باغ دو استخر برای بزرگسالان وجود دارد که در همان محوطه باغ نیز ویلاها واقع شدهاند. علاوه بر آن یک استخر مخصوص خردسالان وجود دارد که در کنار آن زمینهای مختلف بازی برای کودکان وجود دارد.
به نظر من این هتل برای افرادی که فرزند کوچک دارند امکانات بسیار مناسبی دارد. علاوه بر این موارد رستوران اصلی، رستوران ساحلی، کافی شاپ اصلی و چندین کافی شاپ دیگه و کافی شاپ ویتامین و بستنی نیز در محوطه هتل وجود دارد. در قسمتی دیگر از هتل زمینهای فوتبال، والیبال ساحلی، زمین تیراندازی با تیر و کمان، تنیس با آموزش رایگان، زمین بسیار وسیعی برای گلف با آموزش رایگان، مینی گلف، میزهای پینگ پونگ، میز بیلیارد و آمفی تئاتر سرباز قرار دارد.
در کل میشه گفت که انتخاب این هتل برای اقامت در ترکیه نقطه عطف سفرنامه آنتالیا ما بود چراکه از امکانات بیشمار آن بسیار لذت بردیم. به طور مفصل در بالا به امکانات آن اشاره کردیم و قصد نداریم تا دوباره به آنها بپردازیم ولی تفریحات به قدری زیاد بود که اگر شما در طول مدت اقامت خود حتی از هتل هم خارج نمیشدید چیزی را از دست نمیدادید و کاملا سرگرم بودید.
در قسمت اسپا اتاقهای بسیار زیبایی وجود دارد که در آن انواع مختلف ماساژ انجام داده میشود و البته این خدمات رایگان نیستند (نکته مهم این سفرنامه آنتالیا که نباید آن را فراموش کنید). در این قسمت یک استخر سرپوشیده کوچک، سونا خشک و بخار و جکوزی نیز قرار دارد که برعکس ایران آب آن سرد است. حمام ترکی، یک سالن بدنسازی کوچک، باجهای برای گرفتن تخته نرد، شطرنج و سایر وسایل بازی و همچنین عکاسی نیز وجود دارد. در این هتل چند مغازه هم هست که در آن لباس، جواهر و سایر اجناس فروخته میشود که البته قیمت اجناس این مغازهها بسیار بالا است.
در اطراف هتل رودخانه و ساحل گستردهای در کنار دریا دیده میشود که در کنار آن مبلمانهای راحتی و تختهای آفتاب متعددی قرار دادهاند. در گوشه و کنار هتل مجسمه های بزرگ به سبک یونانی و مجسمه هایی با سبک های خاص و بامزه دیده میشود. اماکن بسیار زیادی در هتل وجود داشت که ما تا آخرین روز سفرمان آنها را کشف نکرده بودیم. تمام نقاط و محیطهای هتل همیشه بوی بسیار خوشی داشتند.
دستگاههای نسکافه ساز و نوشیدنیهای داغ در تمام نقاط هتل که از کافی شاپ دور بودند و حتی در دورترین نقاط ساحل در دکههایی کوچک با لیوان و مخلفات مورد نیاز یافت میشد و هر لحظه که هوس نوشیدنی میکردید به آسانی در دسترس شما بود که یکی از قسمتهای بسیار خوب سفر ما و همچنین سفرنامه آنتالیا بود.
[/vc_column_text][vc_gallery type=”nivo” interval=”3″ images=”11193,11194,11195,11196″ img_size=”full” css=”.vc_custom_1506527208186{margin-top: 15px !important;}”][vc_column_text css=”.vc_custom_1506533382831{margin-top: 15px !important;}”]
سفرنامه آنتالیا را از اینجا پی میگیریم که صبحانه را صرف کردیم و پس از آن برای آشنایی نزد خانمی که مدیر روابط مسافرین هتل بود رفتیم و ایشان پس از خوش آمدگویی از ما خواستند که هرگونه مشکل و یا سوالی که داشتیم به ایشان مراجعه کنیم. تمام برنامههای هتل به چهار زبان انگلیسی، روسی ، آلمانی و ترکی بیان میشد و در تمام مدتی که ما در هتل اقامت داشتیم پرسنل و کارکنان هتل برخوردی بسیار خوب و مهربان با ما داشتند و همیشه لبخند بر روی لبانشان بود.
در طول روز میتوانستیم به وسیله کارتهای حولهای که در چک این به ما داده بودند یک حوله تمیز و زرد رنگ که مخصوص استفاده در محیط باز هتل بود از یک باجه که در کنار استخر بود دریافت کنیم و در انتهای روز و یا زمانی که استفاده ما از آن حوله تمام شد آن را به باجه تحویل داده و کارتهای خود را مجددا پس بگیریم و همین روال برای روزهای بعد هم بود. از حولههای سفیدی که در داخل اتاق بودند فقط درون اتاق میتوانستیم استفاده کنیم و از حولههای طوسی رنگ اسپا نیز فقط میتوانستیم در همان محیط استفاده کنیم.
برای ناهار کباب چنجه، مرغ سوخاری و ماهی سوخاری بود که به معنای واقعی طعم فوقالعادهای داشت و برای یک ذائقه ایرانی انتخابی عالی بود. تمام انواع غذاهای کبابی از جمله کباب کوبیده، دنده کباب، کباب چنجه و… و برخی از انواع خوراکهای گوشی و حتی انواع نان های تازه که در باربیکیویی که در سالن غذاخوری وجود داشت همان لحظه طبخ میشد برای وعدههای ناهار و شام سرو میشد.
علاوه بر این انواع غذاهای مختلف رژیمی و آب پز یا غذاهایی مخصوص افرادی که خام خوار بودند، سوشی، انواع پیش غذاها، دسرها و ترشی و ماست و میوههای فصل نیز برای مهمانان آماده بود. یکی از نکات جالبی که در این سفر متوجه شدیم این بود که مسافران خارجی به میوه توت فرنگی و هندوانه علاقه بسیار زیادی داشتند که البته بسیاری از آنها از میوه به عنوان وعده شام استفاده میکردند آن هم در حجمی باورنکردنی. شام از ساعت ۷ عصر سرو میشد و تمامی این موارد برای این وعده نیز وجود داشت اما تعداد غذاهای گرم و خوشمزه در وعده شام نسبت به ناهار بیشتر بود.
شخصی به نام علی زمانی که از روی پل چوبی رودخانه به سمت ساحل میرفتیم تور یک کشتی را که از هتل حرکت میکرد را میفروخت که البته این کشتی خیلی کوچک بود و فردی دیگر به نام رمضان که عکاس بود برای عکاسی تبلیغ میکرد. فردی که عکاس بود پس از صحبتهای بسیار توانست ما را برای رزرو یک بعدازظهر برای گرفتن چند عکس راضی کند اما ناخدا نتوانست ما را قانع کند. کم کم با بچههای تیم انیمیشن نیز آشنا شدیم و همسرم با یکی از آنها به نام تونسی و یکی دیگر که اهل وان بود رابطه بسیار خوبی برقرار کرد.
در ادامه سفرنامه آنتالیا جالب است بدانید که تمام افرادی که متوجه میشدن ما ایرانی هستیم برخورد خیلی خوبی با ما داشتند و برای ارتباط بیشتر با ما هر اطلاعاتی که از ایران داشتند را کم و بیش بیان میکردند. خانمی که مسئول بخش اسپا بود در این میان تنها فردی بود که میتوانست مقدار کمی فارسی صحبت کند. ایشان یکی از کردهای کشور ترکیه بود و آنطور که میگفت چند ماهی بود که فارسی صحبت نکرده بود ولی تقریبا تمام مکالمات ما با هم فارسی بود و همین باعث شد که کلمات فارسی را کم کم به یاد بیاورد.
البته با همین فارسی حرف زدن توانست به همسر من که معمولا تمام پیشنهادها را میپذیرد یک وقت ماساژ خیلی گران قیمت را عرضه کند. البته تخفیف بسیار زیادی به ما داد ولی با این حال از نظر من باز هم گران قیمت بود. بطورکلی در دو سه روز اول برنامه ما به اینصورت بود که صبحها پس از خوردن صبحانه برای استراحت به سمت ساحل دریا و یا استخرها میرفتیم و زمانی که برنامهها و مسابقات تیم انیمیشن آغاز شد اکثر اوقات در برنامههای آنها شرکت میکردیم.
برنامههای این تیم بر روی یک تابلو بزرگ مخصوص هر روز صبح در کنار استخر نمایش داده میشد و محل اجرا و زمانبندیها نیز در آن ذکر میشد. همین روال بعد از ناهار نیز ادامه داشت. قبل از اینکه وقت شام برسد کمی به اتاقمان میرفتیم و پس از صرف شام که همه لباسهای رسمی و شیک خود را میپوشیدند و در فضای کافی شاپ اصلی هتل مینشستند که کافی شاپ اصلی یک محیط باز همراه با موسیقی و… بود. ساعت ۱۰ شب در آمفی تئاتر برنامه شو تایم اجرا میشد که برنامه شب اول اجرای حرکات آکروباتیک بود که بسیار هیجان انگیز بود و به نوعی نفسها را در سینه حبس میکرد. حتما قبل از سفر به این شهر زیبا سفرنامه آنتالیا را کامل بخوانید تا با مشکلی روبرو نشوید.
در شبهای بعد نیز حرکات موزون بسیار جالب، شعبده بازی، آتش بازی و برنامههای سرگرم کننده و مهیج دیگر اجرا میشد. برخی روزها نیز برنامههایی خارج از برنامه اجرا میشد، مثلا در یکی از روزها تخت سلطنتی و بارگاهی باشکوه درست کرده بودند و سلطان سلیمان به همراه بانوان و تمام خدمتکارانش با گریمهایی فوقالعاده و لباسهایی باشکوه در آن قرار داشتند و به اجرای برنامههای ترکی پرداختند و بدین وسیله فرهنگ و تمدن کشور خود را به رخ مسافران و توریستها میکشیدند.
یکی دیگر از برنامههای جالب آنها برنامهای بود که برای کودکان ترتیب داده بودند و افرادی با لباسهایی کارتونی و عجیب و صورتهایی نقاشی شده به شکل یک قطار حرکت میکردند و با خواندن شعرهایی کودکانه، بچهها را اطراف هتل میچرخاندند اما به دلیل اینکه ما بچه نداشتیم از برنامههایی که مربوط به کودکان بود اطلاعات چندانی نداشتیم. کف پارتی نیز یکی دیگر از برنامههای مهیج هتل بود که واقعا ما را سورپرایز کرد.
استفاده از رستوران ها و کافی شاپهای میان روز هم جذابیت خاص خود را دارد که از نکات بارز این سفرنامه آنتالیا به شمار میرود که استفاده از نوشیدنیهای متنوع و فوق العاده، کیکهای شکلاتی خوشمزه و میوههای تازه در برنامه عصرانه در کنار منظره زیبایی که گنجشکهای کوچک آن منطقه که تا نزدیکی بشقابتان نیز میآیند تا خورده کیکهایی که از دست شما بر روی میز افتاده است را بردارند بسیار دلچسب است. خوردن یک اسنک ایتالیایی در وعده عصرانه را نیز به همه شما توصیه میکنم. صبحها و عصرها در کنار ساحل نیز یک خانم پیر و محجبه به شکل کاملا سنتی بر روی تابه اسنکهای ترکی بسیار لذیذی را درست میکند.
[/vc_column_text][vc_column_text]
چند باری شاهد آوردن کیک و مراسم سوپرایز کننده تولد در رستوران بودیم، که البته فکر میکنم سفارش آن مستلزم هزینه اضافی از طرف افراد سفارش دهنده بود. در روز چهارم سفر بودیم که از همسرم خواستم تا به شهر آنتالیا سفر کنیم و از فروشگاههای معروف و برند ترکیه دیدن کرده و خرید کنیم ولی همسر من نیز مانند بسیاری از مردان دیگر به خرید کردن و ویندوشاپینگ و همراهی کردن خانمها هنگام خرید و منتظر ماندن علاقه زیادی ندارد به سختی قبول کرد تا به من همراه شود و در سفر خرید داشته باشیم.
سفرنامه آنتالیا را از آنجایی پیش میگیریم که قصد مراجعت به یکی از پاساژهای این شهر کردیم. پیش از این یکی از دوستانم گفته بود که بلک مینی بوس در ساعتهای رند مانند ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ و… از درب هتلها و یا از میدان اصلی به سمت آنتالیا میرود، اما درب اصلی هتل ما در یک خیابان اصلی نبود و در یک فرعی قرار داشت و مینی بوسها در این فرعیها ایستگاه نداشتند. از رسپشن هتل درخواست کردیم تا مقداری از پولهایمان را چنج کرده و کرایه مسیر خود را در دست داشته باشیم. برای اینکه به مرکز شهر بلک برویم به وسیله یک تراکتور یک مسیر حدودا ۵ دقیقهای را طی کردیم که این محل ایستگاه آخر تراکتورها بود و تراکتورها برای هر نفر یک یا دو لیر کرایه میگرفتند.
برای رفتن به آنتالیا مال راس ساعت ۱۰ ماشینی به آن محل آمد که برای هر نفر ۶ لیر کرایه میگرفت و پس از گذراندن حدودا ۴۵ دقیقه به ایستگاه میدان که ایستگاه انتهایی شهر آنتالیا بود رسیدیم. از آنجا اندکی برای رفتن به پاساژ مارک آنتالیا به وسیله تراموا پرس و جو کردیم و مردم شهر ما را راهنمایی کردند. پاساژ مارک آنتالیا بزرگترین و جدیدترین پاساژ آنتالیا است که البته اندازه آن به بزرگی یک پاساژ معمولی در استانبول هم نیست. پس از طی ۶ یا ۷ ایستگاه در ایستگاه مرات پاشا توقف کردیم و روبروی پاساژ مورد نظرمان پیاده شدیم.
در آن پاساژ بسیاری از برندهای ترکیه شعبه داشتند و در آنجا یک خرید به نسبت معمولی میتوانستیم انجام دهیم. مکانی که بتوانیم در آنجا پولهایمان را چنج کنیم را نمیشناختیم و همین موضوع خیلی از وقتمان را گرفت. زبان انگلیسی ترکها برای راهنمایی کردن مسافران اصلا خوب نیست و نمیتوانستند خیلی خوب ما را راهنمایی کنند اما پس از مدتی متوجه شدیم یک باجه کوچک صرافی در همان پاساژ وجود دارد و اینکه اکثر فروشگاهها هنگام خرید دلار هم میپذیرفتند حتی نرخی که تبدیل میکردند از صرافیها خیلی هم مناسبتر بود.
کسانی که قصد دارند از یک فروشگاه مبلغ زیادی خرید کنند بهتر است که از فروشنده تقاضای فاکتور تکس فری کنند زیرا به مسافران مالیات تعلق نمیگیرد و هنگام برگشت در فرودگاه ترکیه میتوانند مقدار مالیاتی که از آنها کسر شده را پس بگیرند.
در ادامه سفرنامه آنتالیا برای ناهار به یکی از مغازههای کباب ترکی که اطراف پاساژ بود رفتیم. گران قیمتترین غذای این کبابیها به همراه سالاد و نوشابه چیزی حدود ۲۰ لیر تمام میشد. یک نوع کباب ترکی مخصوص سفارش دادیم که طعم خیلی لذیذی داشت و تکههایی از گوشت کباب ترکی در آب گوشت همراه با نان تیلیت میشد و میز و صندلیهای آن مکان چندان تمیز و بهداشتی نبودند و غذا در پیاده رو سرو میشد اما به نظر من همین موضوع بسیار جالب بود و باعث میشد حسی سنتی به انسان دست دهد.
حدودا تا ساعت ۷ به خرید کردن ادامه دادیم و همسرم که در ابتدا با خرید کردن و همراهی کردن من برای خرید بسیار مخالف بود بیشتر از من خرید کرده بود. باز هم در ساعت ۷:۱۵ خودمان را به وسیله تراموا به ایستگاه میدان رساندیم و مجبور شدیم برای رسیدن به ماشین ساعت ۸ حدودا ۴۵ دقیقه معطل شویم. زمانیکه به بلک رسیدیم سر فرعی هتل ما ایستگاه آخر مینی بوس بود و ما به اجبار آن مسیر را تا هتل که حدودا ۷ یا ۸ دقیقه بود پیاده روی کردیم. زمانی که به هتل رسیدیم و وسایل را جابجا کردیم وقت شام تمام شده بود و مجبور شدیم از زمان شام دیر هنگام استفاده کنیم. گرچه در شام دیرهنگام غذاها و مخلفات کمتری ارائه داده میشد ولی همان مقدار کم نیز طعم بسیار لذیذی داشت و خوب بود.
از تور رفتینگ تعریفهای زیادی شنیده بودم و خیلی علاقه داشتم به این تور برویم، همان شب از طریق وایبر با تور لیدرمان تماس گرفتیم (شما میتوانید با استفاده از شبکههای اجتماعی و اینترنت که در تمامی هتلها نیز وجود دارد، سیم کارت ترکیه تهیه نکنید) ولی متاسفانه خیلی دیر به ایشان اطلاع داده بودیم و همان روز تور رفتینگ گروه برگزار شده بود.
ایشان گفتند که برای ما از گروههای دیگر جستجو خواهند کرد، ما در بی خبری به سر میبردیم که دوباره شب قبل از خواب تماس گرفتند و گفتند که خوشبختانه یک تور برای ما پیدا کردهاند. برای صبح روز بعد ساعت حضور در لابی را با ما هماهنگ کردند و روز بعد با حدودا نیم ساعت تاخیر به سمت آن تور رفتیم. تا رسیدن به رودخانه مخصوص مسافت بسیار زیادی را طی کردیم که البته یک توقف بین راهی نیز داشتیم. پس از اینکه در ایستگاه اول پیاده شدیم راهنما توضیحات لازم را به همراه یک کلاه ایمنی و یک جلیقه به ما دادند که همان جا در ایستگاه آنها را به تن کردیم.
کفشهای مخصوصی نیز وجود داشت که رایگان نبودند و استفاده از آنها نیز اجباری نبود. پس از اینکه مسیری ۵ دقیقهای را با ماشین طی کردیم به بالای رودخانه رسیدیم. ما دو نفر به همراه ۸ نفر دیگر که ۷ نفر از آنها مسافران جوان و یک نفر دیگر ناخدا بود در یک قایق بودیم. آب سرد بود اما در سفری که چند مدت پیش در تور غار یخی آب زاینده رود را تجربه کرده بودیم به نظرم این آب به اندازه آب زاینده رود سرد نبود و من و همسرم به راحتی سرمای آن را تحمل میکردیم.
سفر با این تور تجربهای خوب و هیجان انگیز بود اما در انتها متوجه شدیم که مسیر را به دلیل اینکه چندی پیش دو نفر از هموطنان در مسیر رودخانه فوت کردهاند کوتاهتر کردهاند از مسیر آبشارهای مهیج تر ولی خطرناکتر را از این مسیر حذف کرده بودند و همین موضوع برای ما که به هیجان علاقه زیادی داشتیم چندان خوشایند نبود. اما در کل تجربه بسیار خوبی بود و جا داشت که در سفرنامه آنتالیا به آن ذکر شود.
[/vc_column_text][vc_column_text css=”.vc_custom_1506537293389{margin-top: 15px !important;}”]
در ادامه سفرنامه آنتالیا به انتهای مسیر رفتینگ ایستگاه اول بود و بعد از اینکه مسیر را طی کردیم در نهایت به انتهای آن رسیدیم و متاسفانه یک ناهار بیکیفیت برای ما سرو کردند. فیلمی که از تور گرفته بودند را برایمان پخش کردند و عکسهایی را که در مسیر از ما گرفته بودند را هر کدام به قیمت ۵ لیر و فیلم را نیز به قیمت ۲۰ لیر برای فروش گذاشتند. تمامی عکسها در بهترین لحظات از ما گرفته شده بود مخصوصا عکسهایی که در لحظه پرش از سکو در رودخانه بود و همه آنها نیز به فروش رفتند.
تقریبا ساعت ۴ یا ۵ عصر بود که هتل رسیدیم و این زمان را عکاس برای ما رزرو کرده بود. در آن محل تعداد زیادی عکس از ما گرفت سپس خودمان از بین آنها ۱۰ عکس را در سیستم انتخاب کردیم و ۲ عکس نیز به عنوان به ما داده شد تا برایمان چاپ کنند. روز بعد تمامی عکسها را چاپ کردند و به ما تحویل دادند و جمعا ۱۰۰ دلار از ما دستمزد گرفتند که به نظرم کمی زیاد بود.
شب نیز زمانیکه تقریبا تمامی مسافران هتل در فضای باز کافی شاپ حضور داشتند قبل از شو تایم اعلام کردند که به عنوان سورپرایز یک برنامه دارند. ناگهان فرعون مصر، ملکه و تمامی خدمتکارانش با لباسهایی بسیار زیبا و گریمهایی جالب وارد شدند و یک میز بلند مستطیل شکل و بسیار بزرگ آوردند. اسامی ۱۰-۱۵ نفر توسط مجری هتل که بسیار پرشور و حال بود خوانده شد و از یک کیک که بزرگی آن اندازه طول میز بود رونمایی کردند و در تمامی گوشه و کنار کافی شاپ آتش بازی فوقالعادهای اجرا کردند.
بعدا متوجه شدیم که در آن روز تولد همان ۱۰-۱۵ نفری که اسامی آنها خوانده شد بوده و هتل برای آنها بصورت افتخاری تولد گرفته است و یادبودی توسط فرعون و ملکه به آنها داده شد. سپس کیک را برش داده و به تمام مسافران تعارف کردند. شب بعد در ابتدای برنامه شو تایم نیز به من و سه چهار نفر دیگر که در یکی از مسابقاتی که آن روز برگزار شده بود برنده شده بودیم مدالهایی اهدا کردند و برایمان آهنگ قهرمانی پخش کردند. در پایان برنامه پرچم کشورهایی که مسافران از آنجا سفر کرده بودند را چرخاندند و پرچم کشور ایران نیز به زیبایی در آنجا به احتزاز درآمد که حس خیلی خوبی داشت.
باید بگویم که یک آهنگ مخصوص و بسیار شاد از ابراهیم خواننده ترک، در انتهای تمامی برنامهها، تئاترها، مسابقات و… با طراحی حرکات موزون بسیار جالب پخش میشد که گروه انیمیشن و تمامی افرادی که آنجا حضور داشتند و در همان روزهای نخست این حرکات را یاد میگرفتند این برنامه را اجرا میکردند و برنامه با شادی و خنده بسیار به پایان میرسید.
من و همسرم در اکثر مواقع در بازیهایی که خارجیها برای خود انجام میدادند مانند والیبال و بازیهای دیگر شرکت میکردیم و آنها نیز خیلی راحت ما را در بازیها و جمعهای خود شرکت میدادند. همسرم نیز در زمانهای دیگر به همراه دوست ترکی که در این سفر پیدا کرده بود در کنار ساحل به بازی تخته نرد مشغول بود. در مجموع باید بگویم که اصلا احساس غریبی نمیکردیم بطوریکه حتی در روزهای آخر در هر گوشه برای خود دوستی پیدا کرده بودیم که به ما لبخند میزدند و قصد داشتند با ما هم کلام شده یا با ما بازی کنند.
جمع کردن وسایل و بستن چمدانها در روز آخر خیلی برایمان سخت بود. از آن همه چیزهای خوب دل کندن کار آسانی نبود. ولی به هر حال هر سفری پایانی دارد و به قول گفتنی رفتنی باید برود. قبل از ساعت ۱۰ و زودتر از موعد چمدانهایمان را به رسپشن تحویل دادیم و کارهای چک اوت در عرض چند ثانیه انجام شد. چمدانها را برایمان در انبار کنار لابی قرار دادند زیرا قصد داشتیم در بازیهای المپیک هتل که در آن روز انجام میشد شرکت کنیم. البته بهتر است بدانید به دلیل اینکه پرواز ما دیر وقت بود میتوانستیم تا آخر وقت در هتل بمانیم و مانند قبل از تمامی امکانات هتل استفاده کنیم.
بازیهای المپیک به صورتی بود که افرادی که در تیم انیمیشن بودند به سه گروه مختلف تقسیم شدند و یارهای خود را از بین مسافران انتخاب میکردند. سه تیم با رنگهای قرمز، نارنجی و سبز وجود داشت و چون دوست تونسی ما به نام تارق سردسته تیم نارنجی بود در تیم نارنجی قرار گرفتیم. برای سری مسابقات صبح ۶ مسابقه بسیار جذاب انتخاب شده بود و هر کدام از این مسابقات که همه آنها نیز در ساحل انجام میشدند امتیازات خاص خود را داشتند.
برای عصر بعد از ناهار هم ۶ مسابقه جذاب دیگر که از مسابقات صبح نیز بهتر بودند طراحی شده بود که کنار آب و یا در استخر انجام میشد. در طی این مسابقات من و همسرم هیجان زیادی داشتیم و خیلی زیاد به ما خوش گذشت و خندیدیم و واقعا لذت بردیم. ۶ بازی و مسابقهای که صبح انجام شد شامل چرخیدن ۱۰ مرتبهای دور یک میله و با حالت سرگیجه گل زدن، دویدن در کیسههای مخصوص، طی کردن یک مسیر به صورت گروهی با چوبهای بلندی که پاها در آن چفت میشد، طی مسیر به حالت نشسته و طراحی خنده دار، طناب کشی، والیبال ساحلی با بادکنکهایی که پر از اب شده بود و نباید میترکید.
۶ بازی و مسابقهای که عصر انجام شد شامل دو شنا سرعت و هماهنگی که طراحی شده بود. مسابقه پیرامید (هرم) که در استخر ۵ نفر در زیر سپس ۴ نفر بر روی آنها و به همین روال تا نهایتا یک نفر بر روی همه میایستادند و نباید تعادلشان به هم میخورد. دیگر بازیها نیز دارت، مچ انداختن و والیبال داخل استخر بود. پس از اینکه تمامی این سری مسابقات عصر به پایان رسید، به بهانه گرفتن عکس دسته جمعی و یادگاری همه شرکت کنندگان را پایین دیوار بلند آمفی تئاتر جمع کردند و زمان زیادی بر روی ژستهای ما وقت گذاشتند تا عکسی زیبا بگیریم و با گفتن یک دو سه ما آماده عکس گرفتن شدیم.
اما پس از شنیدن شماره سه نه تنها عکسی از ما گرفته نشد بلکه چند سطل آب سرد از بالای دیوار بر روی همه ما ریختند و همگی با خنده و جیغ از جا پریدیم و با خنده و یک عالمه شوخی با دیگر دوستان و مجری صحبت و کل کل کردیم. امتیازات گروهها تا ساعت ۶ بسیار به هم نزدیک بود. حرکات موزون گروهی که گروهها انجام میدادند به عنوان امتیاز نهایی در نظر گرفته میشد و به گروهها از قبل توسط یک مربی آموزش داده شده بود و قرار بود شب این برنامه در آمفی تئاتر انجام شود اما خیلی متاسف شدیم که در آن زمان ما دیگر در هتل نبودیم و باید به سمت فرودگاه میرفتیم به همین دلیل در آن تمرین ها حضور نداشتیم.
آقای محمدرضا ساعت ۷ به سراغ ما آمدند. در نزدیکی شهر آنتالیا سوار ماشین دیگری شدیم که از قبل بقیه هموطنان که در هتلهای دیگر بودند را جمع کرده بودند. حدودا دو ساعت و نیم بعد در یک جاده که اینبار شیب آن رو به بالا بود توقف بین راهی طولانیتری نسبت به زمانی آمدنمان داشتیم و پس از آن حرکت کرده و به فرودگاه کوچک اسپارتا رسیدیم. بارهایمان را تحویل گرفتیم و مبلغی را که به وسیله فاکتورهای تکس فری یا همان مالیات آزاد به ما تعلق میگرفت را از باجه مخصوص دریافت کردیم.
برای رسیدن وقت پرواز باید زمان زیادی را منتظر میماندیم. تعداد صندلیها در سالن اولیه زیاد نبود ولی تقریبا همه افراد حاضر در فرودگاه برای نشستن جایی داشتند ولی در سالن دوم که بیشتر به یک راهرو شباهت داشت بطورکلی حدودا ۱۰ یا ۲۰ صندلی وجود داشت و تا زمان پرواز که حدودا نیم ساعتی طول میکشید باید سرپا منتظر میماندیم.
آنجا هم مانند تور رفتینگ با دیدن رفتار برخی از هم وطنانمان خوشحال بودیم و خدا را شاکر بودیم که چنین افرادی که باعث خجالت هستند در هتل ما نبودند که باعث شوند دیدگاه سایر مسافران از کشورهای دیگر نسبت به ایرانیان تغییر کند. واقعا برایم جالب بود که افرادی که در فرودگاه چنین رفتارهایی میکنند در هتلی که اقامت داشتند چگونه رفتار میکردند.
البته بنده به شخصه به قضاوت کردن انسانها علاقهای ندارم و آن را کار درستی نمیدانم اما رفتار این افراد به گونهای بود که نمیتوانستیم نادیده بگیریم. بالاخره سوار هواپیما شدیم و روی همان صندلیهای قدیمی و کوچک و افتضاح نشستیم. آنقدر خسته بودم که در تمام طول مسیر خواب بودم و مرحله آخر سفر فرودگاه امام خمینی بود که به پارکینگ آن رفتیم و ماشینمان را از پارکینگ سر باز آنجا برداشتیم که حسابی کثیف شده بود و مسیری ۴ تا ۵ ساعته را به سمت اصفهان طی کردیم.
پایان سفرنامه آنتالیا
در آخر اگر قصد سفر به شهرهای تفریحی ترکیه را دارید به شما پیشنهاد میکنم که هتل محل اقامتتان و منطقه آن را با توجه به هدف سفر خود انتخاب کنید و انتخاب هتل در سفر به آنتالیا مهم ترین مسئله است. چراکه امکانات هتل بخش بسیار مهم سفر شما به حساب میآید و اگر دقت کرده باشید در سفرنامه آنتالیا نیز به آن اشاراتی داشتیم. اگر امکانات و تفریحات هتل تکمیل باشد، شک نکنید که اصلا دلتان نمیخواهد که از هتل خارج شوید و در همانجا کاملا سرگرم خواهید بود.
خاطرات سفر به آنتالیا
اگر قصد دارید در نزدیکی مرکز شهر هتل بگیرید لارا منطقه مناسبتری است و بیشتر مسافران ایرانی این منطقه را برای اقامت انتخاب میکنند. در منطقه بلک که در شرق شهر آنتالیا قرار دارد بسیاری از هتلهای دنج و لوکس آنتالیا قرار دارند که البته به مرکز شهر آنتالیا دسترسی دورتری دارند. منطقه کمر هم که در غرب شهر آنتالیا قرار دارد طبق شنیدههای ما نسبت به بلک دارای مرکز شهر پرشور و حالتری است و ممکن است بتواند نیاز به مراجعه به مرکز شهر آنتالیا را مرتفع کند. البته این منطقه به دلیل اینکه کوهستانی میباشد آب و هوای بسیار خنکی دارد.
تعریفهای بسیار زیادی هم از طبیعت آنتالیا شنیدهام که البته نسبت به مرکز شهر آنتالیا مسیر آن به مراتب جزو دورترین ساحلها به حساب میآید. در مورد فرودگاه آن اطلاعات دقیق ندارم و موارد بسیار زیاد دیگری که خود شما بهتر میدانید. سفر ما در خرداد ماه سال ۱۳۹۴ بود و در لحظه آخر یک تور و پرواز ایرانی پیدا کردیم و هزینه این سفر حدودا نفری ۳ میلیون تومان شد.
خواندن سفرنامه آنتالیا قبل از سفر واجبه
البته اگر در سفر خود قصد خرید ندارید نفری ۳۰۰ دلار ارز دولتی برای سفرتان کفایت میکند. البته ارز دولتی و ارز آزاد هم تفاوت قیمت چندانی ندارند و اگر نتوانستید ارز دولتی تهیه کنید ضرر چندانی نکردهاید. هزینه سفر ما با احتساب تور رفتینگ که نفری ۳۵ دلار بود و یک ماساژ که ۵۰ دلار هزینه برداشت و آلبوم عکسی که ۱۰۰ دلار برایمان آب خورد و جمعا با مختصر خریدی که کردیم حدودا ۶۰۰ دلار خرج کردیم و دلارهایی را که بصورت آزاد تهیه کرده بودیم نیز اضافه آمدند.
[/vc_column_text][vc_column_text el_class=”txt-box2″ css=”.vc_custom_1506537612958{margin-top: 15px !important;margin-bottom: 15px !important;padding-top: 15px !important;padding-right: 15px !important;padding-bottom: 15px !important;padding-left: 15px !important;}”]
سفرنامه آنتالیا را بخوانید، سفرنامه آنتالیا را بخوانید، دوبار گفتم که بیشتر تاکید کرده باشم ? پیشنهاد من به شما اینکه کلا سعی کنید قبل از آنکه سفر کنید چه با خواندن سفرنامه، چه با کسب سایر اطلاعات از اینترنت و دوستان و آشنایان، تا حدودی با چیزهایی که انتظار شما را در مقصد میکشد آشنا شوید. اصلا شاید چیزی که شما دوست دارید در مقصدی که انتخاب کردهاید وجود نداشته باشد. به همین خاطر تاکید کردم که سفرنامه آنتالیا را بخوانید تا شاید میلتان برای این سفر بیشتر شود یا شاید اصلا قید آن را بزنید.
امیدواریم از خواندن تجربیات و دیدههای من که در قالب کلمات گنجانده شده بود لذت برده باشید. آسان بگرد به شما پیشنهاد میکند که اگر قصد سفر به تایلند را دارید، سفرنامههای دیگر را نیز که در همین سایت قرار گرفته است را حتما بخوانید. از دیگر نکات مهم قبل از سفر انتخاب و بررسی هتل های آنتالیا است که این امکان را نیز برای شما فراهم کردهایم تا بتوانید با دید باز و پس از مقایسه هتلها بایکدیگر، بهترین را برای خود انتخاب کنید. امیدواریم سفر خوبی را تجربه کنید.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]
یک پاسخ
سلام ، مرسی از مطلب خوبتون ، اتفاقا من هم در سفری که پارسال به آنتالیا داشتم متوجه شدم که منطقه ی بلک هتل های بسیار خوبی داره …